نظام هستی در فلسفه اشراق
ابنسينا نيز در تقرير نظام فيض، مثل فارابي عامل پيدايش كثرت در عقل اول و ساير عقول را حيثيات اعتباري ميداند منتها بر خلاف فارابي تابع نظام ثلاثي است؛ يعني معتقد است كه سه حيثيت اعتباري ـ تعقّل وجوب وجود، تعقّل امكان وتعقّل ماهيت خويش ـ سبب پيدايش عقل ديگر، نفس و جرم فلك ديگر ميشود و اين روند تا عقل دهم ادامه پيدا ميكند، اما درباره عقل دهم ابنسينا با فارابي همرأي است، و معتقد است كه از آن عقل و فلكي صادر نميگردد.
براساس نظام اشراقي، ميان انوار از يك طرف محبت و عشق و از طرف ديگر قهر و غلبه وجود دارد؛ براي نور سافل امكان احاطه بر انوار عالي كه رتبه شان بالاتر است، وجود ندارد و از طرفي هر نور مجرد عالي بخاطر شدت نورانيتش نسبت به نور مجرد سافل قهر و غلبه دارد، و هر نور مجرد سافل نسبت به عالي محبت و عشق دارد و قهر سافل نسبت به عالي باعث نميشود كه سافل عالي را مشاهده نكند، چون ميان انوار مختلف حجابي وجود ندارد. بدين جهت هر چند نور سافل نسبت به نور عالي احاطه ندارد، اما ميتواند آن را مشاهده كند.
حكيمان اشراقي بر اين باورند كه اولين نسبتي كه در عالم تحقق يافت، نسبت بين نور اقرب و نورالانوار بوده است كه از طرف نور اقرب نسبت به نورالانوار عشق و محبت وجود دارد، اما از طرف نورالانوار ـ بخاطر شدت نورانيتش و نامتناهي بودن قوت اشراق عقليش ـ قهر وجود دارد، و اين قهر باعث ميشود كه نور اقرب نتواند نسبت به نورالانوار احاطه پيدا كند، اما اين قهر نورالانوار مانع نميشود كه نور اقرب و انوار ديگر نتوانند به مشاهده نورالانوار بپردازند.
انوار سافل از دو جهت ـ يكي اشراق و ديگري مشاهده ـ از انوار عالي، بالاخص نورالانوار كسب فيض ميكنند. اشراق در سير نزولي و مشاهده در سير صعودي انوار مطرح است. يعني هر نور عالي اشعههاي انوارش بر نور سافل اشراق ميكند و باعث افزايش و شدت نور سافل ميگردد، و از طرفي هر نور سافل به مشاهده انوار عالي بالاخص نورالانوار ميپردازد و از طريق اين اشراق و مشاهدههاي مستمر ميان انوار موجودات كثير در عالم هستي بوجود ميآيند.
نوشته شده توسط ارشد عبّاسی | لینک ثابت |
انجمن حکمت استان آذربایجان شرقی...